کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی
کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی

گوزلیم:زیبایم:الیاس امیرحسنی

سسین سنین مخمله اوخشار گولوم
 گلنده سس سوموک ده اوینارگولوم
یولا دوشر سوسوز بولاغلار گولوم
قوربان سنین او سسیه گوزلیم

گوز لرینه باخاندا عقلیم گئدر
او گوزلرین منی دیوانه ائدر
دولماسون او گوزلریوه یاش، کئدر
قوربان سنین او گوزیه گوزلیم

شیرین دیلیندن عسل وبال یاقار
کلمه لرین هر اوره گه یول آچار
لحن دیلین فکرو  خیاله سالار
قوربان سنین او دیلیه گوزلیم

سرو قدین ایله دی حیران منی
ایله گینن بیر گئجه مهمان منی
بوی بوسونا کس ائله قوربان منی
قوربان سنین او بوییه گوزلیم

سن دانوشاندا بدنیم جان تاپار
نبضیم او دم وورارو تئز تئز آتار
سوزون منی زندگی اوسته جالار
قوربان سنین او سوزویه گوزلیم

ترجمه:
صدای تو شبیه مخمل شده
باصدای تو استخوان ها به رقص آمده اند
چشمه های بی آب با صدای تو جاری شده امد
قربان صدای توگردم زیبایم

با نگاه چشمانت عقل از کفم می رود
چشم های تو مرا دیوانه می کند
چشم های تو ابری و اشکی نگردد
قربان چشمان توگردم زیبایم

از زبان شیرینت عسل می بارد
کلمه هایت به هردلی راه باز می کنند
لحن زبانت آدم را دچار فکر وخیال می کند
قربان زبان تو گردم زیبایم

قد سروت مرا حیران کرد
شبی مرا مهمان خود کن
برای قد وقامتت مرا ببر و قربان کن
قربان آن قدو قامتت زیبایم

وقتی حرف می زنی بدنم جان پیدا می کند
نبضم تند تند می زند
حرفهایت زندگی را روی من می ریزد
قربان حرفهایت زیبایم

مناجات :الیاس امیرحسنی

ای خدای کریم وبخشنده
قلب مارا به عشق آکنده
ای خدای عزیز بی مانند
مومنانت فقط تو را خوانند
ای خدای کبوتر وآهو
هست در دل محبتت یاهو
ای خدای حکیم سازنده
بینواییم وتو نوازنده
ای خدای فرشته وشیطان
رحم کن بر من این من انسان
ای خدای درخت وجنگل ها
کن رهامان زدست انگل ها
ای خدای زمان وآینده
باشد ایران همیشه پاینده
ای خدای ترانه های امید
قلبمان را نما پاک وسپید
ای خدای بهار وآب وهوا
کن نصیبم انار و سیب و صفا
ای خدای پرندگان قشنگ
در کنف گیر بچه های زرنگ
ای خدای غروب پاییزی
وه چه زیباست چنار تبریزی
ای خدای شکوفه ها گل ها
گل چه خواهد نوای بلبل ها
ای خدای تبسم ولبخند
برسانم به قله های بلند
ای خدای کتاب و دفتر ودرس
 برحذر دار مان از ترس
ای خدای همیشه در دسترس
بچشان مزه های خوب وملس
ای خدا ای خدای سپهر گردنده
شده ام از گناه شرمنده
ای خدای عزیز بی همتا
بارالها نکن مرا رسوا 

دوست دارم :الیاس امیرحسنی

من تو را مانند رودی پرخروش
من تورا مانند ماه
من تورا مانند یاس ونسترن
من تورا مانند صبح
من تورا مانند جنگل با درخت
من تورا مانند مادر با پدر
من تورا مانند خواهر یابرار
من تورامانند فرزند
من تورا مانندگل ها
من تورا مانند دریا
من تورا مانند خانه
من تورا مانند استاد
من تورا مانند مولا
من تورا مانند نیکان
من تورا مانند خوبی
من تورا مانند بخشش
من تورا مانند یاری
من تورا مانند یک دوست
من تورا همچون پرنده
من تورا مانند باران
من تورا مانند پاییز
من تورا مانند چایی
من تورا مانند بابا
من تورا مانند انجم
من تورا مانند خورشید
من تورا مانند میهن
من تورا مانند البرز
من تورا همچون دماوند
من تو را مانند زاگرس
من تو را همچون خداوند
دوست دارم دوست دارم دوست دارم

غمگین نباش لطفا:الیاس امیرحسنی

غم ها اگر زیاد است غمگین نباش لطفا
نه عدل نه که داداست غمگین نباش لطفا
یک روز اگر بخندی صد روز گریه داری
امروزهم که باد است غمگین نباش لطفا
یک عده ای حسودند یک عده ای بخیل اند
دنیا پراز شغاد است غمگین نباش لطفا
آدم فروش بسیار هر جا پراز ریاکار
عارف در جهاد است غمگین نباش لطفا
همچون بهار رنگین مانند گل شکفته
دل روشنای یاد است غمگین نباش لطفا
هرکس را که بینی زخمی سرنوشت است
امید هم ضماد است غمگین نباش لطفا
الیاس هم عزیزم دارد غمی چنان کوه
اما همیشه شاد است غمگین نباش لطفا