کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی
کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی

سقّزچیرتماق(تهیه ی آدامس کوهی)/الیاس امیرحسنی



نوجوان که بودیم یکی از کارهایی که می کردیم این بود که با چند نفر از دوستان هرکدام یک چوب دستی بر می داشتیم و نوکش را تیز می کردیم و نیز یک کیسه ی پارچه ای بسیار کوچک نیز مادرمان  برایمان می دوخت و با این ها را ه می افتادیم و می رفتیم در اطراف رازقان شنگ کوهی (داغ یملیگی) پیدا می کردیم ،اطراف شنگ را با چوبمان خالی می کردیم و با تیغ می بریدیم از شنگ شیر سفیدی بیرون می زد و روی خاک پیرامونش می ریخت . ساعت ها این کارمان بود و در چندین جا هرچه شنگ پیدا می کردیم همین کار را می کردیم و وقتی کارمان تمام می شد شیر شنگ ها خشگ شده بود ،آن ها را جمع آوری می کردیم ، چون خاکی شده بودند در دهان می چرخاندیم و می جوییدیم و آب دهانمان را بیرون می ریختیم تا سقز ما صاف و آماده می شد و آن ها را نخود نخود می کردیم و برای خواهر و برادر کوچکمان می آوردیم و یا به دختران روستا می فروختیم .
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد