کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی
کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی

قلب تاریخ در این خانه می‌تپد


/گزارش/
قلب تاریخ در این خانه می‌تپد

فرهنگی و هنری  9:21:42 1395/06/15
956-1785-5 کد خبر
 

رازقان شهری در بخش خرقان شهرستان ساوه است که ساوجی‌ها و زرندی‌ها آن را خوب می‌شناسند، اما قطعا برای دیگر مردم استان مرکزی و حتی دیگر استان‌ها باید معرفی شود.

شهر رازقان کوچکترین شهر استان مرکزی واقع در شهرستان زرندیه است که حدود 65 کیلومتر از شهرستان زرندیه یعنی شهر مامونیه و 300 کیلومتر از مرکز استان فاصله دارد‌. مساحت شهر 84 هکتار است و در منطقه‌ معتدل و خشک واقع شده است.

رازقان قطعه‌ای از سرزمین مادهاست. براساس کتاب "تاریخ مردم ایران - ایران قبل از اسلام" اثر "عبدالحسین زرین‌کوب" قوم ماد از قرن سوم و چهارم قبل از میلاد به بعد در منطقه غرب کشور بخصوص خرقان و منطقه مرکزی تا ری استقرار یافتند.

علاوه بر آن در گزارش‌ سالنامه‌های "سارگون دوم" پادشاه آشوری که در سال 713 قبل از میلاد لشکرکشی به داخل ماد را آغاز کرد؛ اسامی کهن مناطق مختلف همچون رازگان که نام کهن رازقان است، قید شده است و گواه بر این است که رازقان جزو سرزمین مادها بوده است.

شهر رازقان از نظر ساختار وضعیتی قابل قبول است، مسلما هنوز کوچه و خیابان‌های خاکی آن نیازمند تمهیداتی است، اما از طرفی همین خاکی بودن آن و حفظ بافت تاریخی با توجه به قدمت رازقان خود می‌تواند دلیلی بر لزوم حفظ شاکله کهن آن باشد.

به گزارش ایسنا، منطقه مرکزی، در پس این سبقه بالا قطعا می‌توان تاریخی در این شهر یافت که شگفت است و شعف همگان را برمی‌انگیزد و خانه‌های کهن قطعا گواهی بر این مدعا خواهد بود.

در سفری یکروزه به این شهر گشتی در روستاهای اطراف شهر و شهر رازقان زدم، بافت شهر هنوز تاریخی است، اما دست روزگار مرا به سمت خانه‌ای کشاند که مرا تا دل تاریخ برد.

به سمت خانه‌ای روانه شدم که ظاهر آن نشان از باطنش ندارد، اما ...

بنایی است خشت و گلی و البته در حال تعمیر، هرگز با دیدن ظاهر خانه نمی‌توان حدس زد که چه چیز در درون انتظارت را می‌کشد. با گذر از در چوبی وارد دالانی شدم که در سمت چپ آن مصالح تعمیر بنا به صورت مرتب چیده شده بود. کف خاکی زمین آب‌پاشی شده بود، در انتهای این دالان فضایی سرسبز خودنمایی می‌کرد، گویی باغی انتظارت را می‌کشد.

به مرور که به سمت انتهای دالان می‌روم در سمت چپ سه پله بلند می‌بینم که ظاهرا به اتاقی منتهی می‌شود صاحبخانه گفت آنجا اتاق زایمان بوده است که البته امروز تخریب شده و باید به حالت قبل خود بازگردد.

بالاخره پس از 10، 15 قدم به حیاط خانه وارد شدم. سمت راست فضای سبز است و چندین تخت با بالش‌های رنگی در آن چیده شده و نشمینگاه حیاط محسوب می‌شود، اما سمت چپ حیاط ساختمان مسکونی بنا شده است که گنجینه‌ای را در سینه خود محصور دارد.

سمت راست خانه دو قسمت دارد. دالانی هم‌سطح حیاط است و در انتها به نوعی به زیرزمین خانه می‌رسد و پله‌هایی که به طبقه بالا و منزل منتهی می‌شود. وارد زیر زمین خانه شدم به معنای واقعی خانه‌ای تاریخی را پیش رو داشتم. گویی لحظه‌ای وارد قلب تاریخ شده‌ام. روشنایی کم، فضایی با دیوارهای خشت و گلی پر از اشیا کهن که تاریخی را پشت سر گذاشته‌اند، همه آنچیزی است که در مقابل دیدگان قرار داشت.

زیر زمین خانه پر از اشیایی از دوران ساسانی، قاجار و ... است. کوزه‌ای به چشم می‌خورد که از دوره ساسانیان به یادگار مانده است، ستون‌های این زیرزمین پر از نقش و نگارهای کهن است و با دیدن آنها به واقع لحظاتی را در دل تاریخ قدم زدم. صاحبخانه شروع به توضیح دادن می‌کند. با چنان اشتیاق و آرامشی از بنا، ساختار و وسایل صحبت می‌کند که می‌خواهی بنشینی و ساعت‌ها به تاریخ گوش بدهی.

از زیرزمین خارج و به سمت طبقه بالا حرکت کردم. هنوز نمی‌دانم چه چیز در انتظارم است، با ورود به ساختمان شوکه شدم. با دیدن خانه تنها این سوال به ذهنم رسید که آیا هنوز خانه‌هایی هستند که تاریخ در آنها موج بزند؟ با اطمینان می‌توانم بگویم که اینجا خانه امیرحسنی‌ها تاریخ را در خود حفظ کرده است.

حتی لحظه‌ای هم تصور نمی‌کردم که با چنین فضایی روبرو شوم. گوشه‌گوشه این خانه از اشیاء کهن و ارزشمند پر شده است. خانه فقط خانه‌ای تاریخی همراه با اشیا قدیمی نیست بلکه چیدمان وسایل به گونه‌ای است که روح و امید در آن موج می‌زند فضای این خانه به قدری مثبت است که شاید دقایق بسیاری از وقتم فقط به تماشا گذشت.

منزل پر از اشیایی همچون کوزه‌های قدیمی، صندوقچه‌ای پر از وسایل کهن، سماور و فنجان‌های کمر باریک، اتو، گیوه و گالش، تابلوفرش‌های دستبافت، انواع قفل‌های قدیمی و ... است که هر کدام زیبایی و چشم‌نوازی خاصی به خانه بخشیده‌اند.

پس هر یک از وسایل خانه امیرحسنی‌ها تاریخی نهفته است، این اشیا تنها یادگاری از دوران کهن نیستند بلکه تاریخ را روایت می‌کنند به گونه‌ای که از کنار هیچ یک از آنها نمی‌توان به سادگی گذر کرد.

خانه 200 ساله امیرحسنی ها ظاهری شگرف دارد و احدی نمی‌تواند تصوری از آنچه من دیدم داشته باشد، این خانه توسط پنج دختر (صفورا، ربابه، حسنیه، منصوره و کبری) و محمد علی پسر حاج حسین امیرحسنی اداره می‌شود.

کبری امیرحسنی یکی از دختران خاندان امیرحسنی در خصوص خانه پدری خود این چنین گفت: این خانه بیش از 170 سال قدمت دارد و توسط پدر بزرگ ساخته شده و تاکنون هیچ گونه مرمتی در آن انجام نشده است. وسعت خانه حدود 2500 متر بود، اما به دلیل رانش زمین بخش اعظمی از آن از دست رفت و به غیر از طویله و باغات اطراف تنها حدود 250 متر ساختمان را حفظ کردیم.

وی در خصوص اقداماتی که اخیرا برای حفظ بنا انجام شده است، افزود: تنها کاری که ما انجام دادیم سقف خانه را راویز بستیم تا زیبایی خانه چند برابر شود و باقی خانه مربوط به همان 170 سال پیش است.

امیرحسنی تصریح کرد: زمانی که چنین بنا و فضایی با این قدمت در اختیار داریم تمام تلاش‌مان بر این مهم مصروف می‌شود که آنرا حفظ کنیم. ما تنها در راستای حفظ این خانه اقدام کردیم و کلیه وسایل و اشیا قدیمی را نیز به صورتی خاص چیدمان کردیم که بتواند گویای سابقه و قدمت خانه و خاندان امیرحسنی باشد، این نوع چیدمان تنها بواسطه ذوق، سلیقه و علقه ما به تاریخ خاندان و خانواده انجام شده است، از طرفی حفظ و حراست از آنها به عنوان اشیایی کهن ضرورت دارد و تصمیم بر استفاده از این نوع چیدمان گرفته شد.

وی در خصوص قدمت اشیای این خانه گفت: خمره‌ای که در گوشه این خانه قرار گرفته مربوط به دوره ساسانیان است و یک ترازو که در زبان کهن به آن قپان گفته می‌شد نیز حدود 160 سال قدمت دارد.

امیرحسنی در خصوص یک فرش پنج متری که در گوشه‌ای از خانه به شکلی خاص تزیین شده است، افزود: این فرش در سفر پدر بزرگ حاج محمد امیرحسنی به مکه سوغات آورده شده که حدود 200 سال قدمت دارد، البته آنچه عنوان شده است این است که فرش‌ها از ایران به عربستان فرستاده می‌شد و بعد به عنوان سوغاتی مجددا به کشور بازمی‌گشت و در سفر پدر بزرگ به مکه که با شتر و به مدت یک سال انجام گرفت، این فرش سوغات آورده شد.

وی اضافه کرد: اشیای خانه عموما مربوط به دوره مادربزرگ(خاتون ننه که زنان روستا مسائل شرعی خود را از وی جویا می‌شدند و به طب سنتی نیز تا حدودی اشراف داشت) و پدربزرگ(حاج محمد) هستند.

وی گفت: هنرهای‌دستی منطقه رازقان قالی‌بافی، گلیم‌بافی و جاجرم‌بافی بود و پدربزرگم چَتَل‌بافی (مخمل‌بافی) انجام می‌داد. بافت فرش در خاندان امیرحسنی هنری موروثی است و فرش کف اتاق نیز توسط ما پنج خواهر بافته شده است، زمان فراغت همگی اقدام به بافت فرش می‌کردیم. البته فرش‌های نفیس دست‌بافت خاندان در تهران است و بخشی از اشیا در این خانه جای داده شده است.

وی در خصوص میز بادام این خانه گفت: یک سال بار بادام باغ‌های خاندان به قدری بود که جشن بادام برگزار کردیم و این میز به یادگار از این جشن تزیین شده است که شامل انواع رقم‌های بادام، چاقاله بادام، روغن و ... است.

امیرحسنی در خصوص به نمایش گذاشتن اشیا این خانه به عنوان یک جاذبه گردشگری گفت: فضای اجتماعی شهر به نوعی نیست که بخواهیم در جهت جذب توریست و گردشگر اقدام کنیم، اما دو سال پیش همایشی در بخش خرقان برگزار شد که بخشی از آثار در معرض نمایش و بسیار مورد توجه عموم مردم قرار گرفت، اما از سوی مسئولان استقبال چندانی نشد و برای نمایش این اشیا انگیزه‌ای نشان ندادند.

وی با بیان اینکه حرفه خود ما رویه‌دوزی و طراحی و تزیین روی پارچه است که حتی وارد عرصه آموزش آن به اهالی رازقان شده بودیم، عنوان کرد: حدود 90 هنرجو داشتیم و در سال 1370 این کار را آغاز کردیم. حتی از روستاهای اطراف هنرجو داشتیم ولی به دلیل برخی عدم همکاری‌ها کارمان ادامه نیافت و با وجود اینکه کارآفرینی و اشتغالزایی به همراه داشت، اما حمایت نشد و ما نیز ادامه ندادیم. در ابتدای امر همه مسئولان حمایت می‌کنند، اما متاسفانه در زمان ورود به عرصه عمل با چالش‌ها و سنگ‌های بزرگی مواجه می‌شویم که انصراف از ادامه کار را به دنبال دارد.

امیرحسنی تاکید کرد: ما از وجب به وجب این خانه خاطره داریم و به لحاظ ارزشمندی این بنا و خاطرات خود حراست و حفظ این خانه را بر خود لازم دانستیم و همه تلاش خود را برای حفظ آن به کار خواهیم گرفت.

وی با اشاره به اینکه شجره‌نامه خاندان امیرحسنی در حال تدوین و تکمیل است، اظهار کرد: براساس یافته‌ها تاریخ خاندان امیرحسنی مربوط به دوره صفویه است و طبق تاریخ چهار برادر از زنجان و سلطانیه به این منطقه کوچ می‌کنند و بنیان خاندان امیرحسنی در منطقه گذاشته شد.

امیرحسنی به اجرای طرح هادی در رازقان اشاره کرد و با تاکید بر اینکه این طرح بافت شهر را کاملا بر هم زد، افزود: براساس این طرح بنای خانه باید 5.5 متر عقب‌نشینی می‌کرد که عملا دالان خانه از دست می‌رفت و کاملا بافت خانه را بر هم می‌زد، اما با تلاش‌های فراوان و پیگیری‌های انجام شده با تقاضای کارشناس از میراث فرهنگی و نمونه‌برداری، عکاسی و تصویربرداری از منزل به دلیل قدمت و استحکام ساختمان با اجرا نشدن طرح هادی در خصوص این بنا موافقت کردند که جای قدردانی و مسرت دارد.

به گزارش ایسنا؛ حاج محمد امیرحسنی بزرگ خاندان امیرحسنی و بزرگ روستا بسیار متمول و متدین و بواسطه سخاوت خود در منطقه شهره بود. به هرحال با تولد هر نسل بخشی از اموال فروخته شد، اما همچنان خاندان امیرحسنی عمده مالکان رازقان هستند و پدربزرگ جزو اربابان منطقه به شمار می‌رفت.

حاج محمد در سال 1321 در عمر 120 سالگی از دنیا رفت، او مردی بسیار متدین بود و در سفر خود به مکه متعهد شد که همه خاندان امیرحسنی حاجی شوند و تا امروز کسی از خاندان امیرحسنی بدون اینکه حاجی باشد از دنیا نرفته است. آخرین نواده حاج محمد کودکی سه ساله است که او هم حاجی شده است.

مسجد رازقان توسط خاندان (پنج دختر حاج حسین امیرحسنی) در حال مرمت است و به زودی کار مرمت و ساخت آن به اتمام خواهد رسید.

حاج حسین امیرحسنی نیز که از نظر شاخصه های اخلاقی به مانند پدر خود حاج محمد امیرحسنی بود خدمات بسیاری همچون ارائه اولین رساله شرعی به اهالی رازقان، ایجاد اولین دستگاه و موتور  آسیاب جهت احیای قنات و جوی و مزرعه کمره و احیای 180 هکتار از اراضی رازقان را به انجام رساند.

آذر اسفندیاری - ایسنا منطقه مرکزی

 


ایسنا منطقه مرکزی
خبرنگار: 10130
انتهای پیام

 قلب تاریخ در این خانه می تپد

   
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد