کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی
کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی

ساعت:الیاس امیرحسنی

ساعت :الیاس امیرحسنی

پسری بود که گاهی اوقات
الکی شعر می گفت
ساعتی خیره به چشم دگران می شد و
گویی کم داشت
دل او می خواست
کاش یک ساعت  داشت
تا یکی می پرسید :"اخوی ساعت چند؟"
قاه قاه می خندید
_قیمتش ارزان است
بیست هزارتومان است
دیگری هم می گفت :
عقلش انگار پارسنگ می خواهد
از زمان بیرون است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد