کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی
کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی

بازباران:الیاس امیرحسنی

باز باران
یادم آورده است
زحمت های دهقان
باز باران
یادم آورده است
پشت بام کاگلی مان
بازباران
یادم آورده است
تشت و ظرف
وچک چک آن
باز باران
یادم آورده است
سیل در رود
آب جاری درخیابان
باز باران
یاد گرمای بخاری
یاد کرسی
یاد یاران
باز باران
یادم آورده است
چکمه هارا
خنده ها را
شنبه تا پنج شنبه هارا
باز باران
یادم آورده است
چترها را
رفتگرها
کارگرها
باز باران
یادم آورده است
کودک کار خیابان
شُر شُر یکریز ناودان
باز باران
یادم آورده است
خاطرات دوستان را
آن دویدن ها و پیداکردن
دالان ها را
باز باران
یادم آورده است
گِل ،شُل آن کوچه هارا
چسبش گل زیر چکمه
کفش هارا
باز باران
یادم آورده است
خنده ی شیرین اورا
روز شنبه
عینک دودی اورا
چتر رنگارنگ اورا
باز باران
یادم آورده است
خیسی دیوارها را
ریزش سنگ چین هارا
باز باران
یادم آورده است
رنگین کمان را
حرف های کودکان را
باز باران
یادم آورده است
بع بع آن گوسفندان
آن تلاش مرد چوپان
خنده های مردمان را
باز باران
یادم آورده است
غصه ها را
خستگی ها
درد هجران
باز باران
یادم آورده است
نعمت های اورا
رود و جورا
برکه و کاریز و سدرا
باز باران
یادم آورده است
کوه های پر زمه را
باغ وراغ و چشمه هارا
باز باران
یادم آورده است
اورا
آن بهاری خلق وخورا
آن نگارین شکل ورورا
بازباران
نغمه های آبشاران
دارد این پیغام یاران
زندگی را
با تمام رنج و حرمان
کن تو آسان
باش خندان باش خندان
آسمان هنگام باران
نیست گریان
هست خندان







نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد