کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی
کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی

رباعیات :الیاس امیرحسنی


در دیده ی ما جهانی از معنایی
زیبایی و دلنشینی و رعنایی
لا حول ولا قوه الا بالله
بسیار شریف و خوب و بی همتایی

در یاد منی همیشه ای زیبا رو
بیرون نشوی به زور سحر و جادو
انداخته ام تورا درون قلبم
خواهی بدهم قلب خودم را کادو

در ذوق شمال و بارش بارانم
اما که در این مخمصه ی زندانم
آزادی مادرگرو لطف  شماست
هرچند که بنده نیز از آن رندانم

امروز که بر گذشته می اندیشم
بیهوده ببینم آن همه تشویشم
ای زندگی ای امید ای هستی
یکبار دگر بیا نشین در پیشم

افسانه ی عاشقی بخوان ای دل من
بر عهد وفا کن و  بمان ای دل من
بسیارها در آمدند در این راه
تغییر نکن با زمان ای دل من

ای دوست بیا خنده ی بسیار کنیم
باهمدگر ای یار بیایاربیا یارکنیم
من ناز تورا کشم تو هم ناز مرا
مردانگی همچو مرد عیار کنیم

ای شادی بی سبب مراهم دریاب
مگذار که غم کند دلم را بیتاب
ای عشق بیا قلب مرا دریاکن
بشتاب به سوی من عزیزم بشتاب

دنبال کمی عشق و جنون می گردم
بر انده و براشک زبون می خندم
امروز چنان شادم و سرمستم که
با دلبرخود عهد به خون می بندم

باید دگر آماده  ی دیدار باشم
باید که هنگام سحر بیدار باشم
باید که یک وقت ملاقاتی بگیرم
باید که دیگر مثل یک سردار باشم

مانیز قلندریم و وحشی صفتیم
اهل ادب و کمال و با معرفتیم
در ظاهر اگر خشن وبی احساسیم
در باطن خود لطیف و پر لطافتیم

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد