کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی
کانون ادبی امیر

کانون ادبی امیر

اشعار و مطالب الیاس امیرحسنی

خودِزندگی:الیاس امیرحسنی

می خواهی بگویم زندگی چیست؟
زندگی تویی
چون اگر تو نبودی
نه شاعری بود و نه شعری
نه شوری بود ونه شوقی
اگر تو نبودی
نه خنده ای بود ونه غصه ای
نه کاری بود و نه کوششی
نه عشقی بود ونه عاشقی
تو خالق زندگی هستی
تو خود خود زندگی هستی

شب فراق:الیاس امیرحسنی

خودت که خوب می دانی
نشانه های حضورت
برای آدم عاشق
دلیل خوشحالی است
چنان که آنلاینی
خودت که خوب می بینی
تمام همت
آدم عاشق
برای دیداراست
اگرچه تصویری
اگرچه پنهانی
خودت که می فهمی
خنک ترین آبی
که می شود
نوشاند
به آدمی تشنه
به وقت مهمانی
زدست معشوق است
توخود که می خوانی
قشنگ ترین پیغام
برای یک عاشق
حدیث لبخند است
تو معرفت داری به این
که از معشوق
نگاه چون قند است
ولی چه خوب گفته سعدی شیراز:
"شب فراق که داند
 که تا سحر چند است
مگر کسی که به
زندان عشق دربند است"

کاش درختی بودم :الیاس امیرحسنی

کاش درختی بودم
وبا نسیم روحبخش تو 

شکوفه می دادم.

درهرم  آفتاب مهربان  میوه ام را می چیدی

ودر رنگین کمان برگ هایم 

با خش خش صدا ها 

 می رقصیدی

در سوز وسرما و برف و بوران دی

هرسم میکردی

وبا شاخه های خشکم

آتش درست می کردی

و گرمت می شد

خوشا آن روزها
که تکیه بر من می دادی
ودر سایه ام می نشستی
و من بی هیچ ترس و واهمه و اضطرابی
به کارم ادامه می دادم
وکارم دوست داشتنت بود.

باران ۵:الیاس امیرحسنی

خوش آمده ای باران
بر دشت ودمن باران
خوش باد دل دهقان
در باغ وچمن باران

خوش باتو شود باران
حال دل ما باران
با آمدنت خوش شد
آب و گل ما باران

با آمدنت باران
خندید گلی باران
بلبل زده بشکن ها
رقصید ملی باران

بسیار بیا باران
هر روز  بیا باران
ایران چو گلستان کن
یکریز بیا باران

عید امسالتان مبارک باد :الیاس امیرحسنی



با سلام وادب به استادان
آن بزرگان و آن هنرمندان
دور باد از حریم دفترتان
نامبارک قدوم شیادان

عید امسالتان مبارک باد
دلتان مملو از بهارک باد
دوست دارم همیشه خوش باشید
سفر عید تان چنارک باد

ای کسانی که آشنای منید
از گرانمایگان عمر منید
پرتو نورتان درخشان است
مهربان دوستان و یار منید

کاش ظلم وستم شود نابود
بازگردیم به آنچه قبلا بود

..............................

به امید  حضرت  معبود

جان من عیدت مبارک:الیاس امیرحسنی


آسمان با ابرهایش
کاج هم با برگ هایش
بلبلی با نغمه هایش
هر گلی با رنگ هایش
کفتری با بال هایش
وان ستاره با نگاهش
ماه  را با ماهتابش
آفتاب و نورهایش
کوه با آن صخره هایش
دشت با آن آهوانش
رودهم با آب هایش
دریا و موج هایش

را  گواه خود گرفتم
تا در این اوقات زیبا
لحظه های پاک نجوا
تا به گوش تو رسانم
دوست دارم من شما را
سال نو بر تو مبارک
شاد باشی
راد باشی
در جهان آزاد باشی
آن وجود نازنینت
باشد همواره سلامت
جان من عیدت مبارک.

ای باران :الیاس امیرحسنی

ای رحمت حق حیات انسان باران
ای نعمت رب نجات حیوان باران
ای شربت عذب هر درختی باران
ای نوش گوارای گیاهان باران
ای پاکی و  شادی و طراوت درگل
ای منشا رشد لاله زاران باران
ای سبزی کوه وباغ و دشت وجنگل
ای موجب مایوسی شیطان باران
ای مایه ی شادی پرنده ،گنجشک
ای مائده ی خدای سبحان باران
ای گریه ی چشم آسمان عاشق
ای لذت جان و مثل رضوان باران
ای روشنی چشم ودل این الیاس
ای کشف وشهود و شوق عرفان باران

بیا بیا باران:الیاس امیر حسنی


بیابیا باران 

که خوب می آیی

به شرق و غرب و

هم جنوب می آیی

بیابیا باران

که خوب می آیی 

برای شادی در 

قلوب می آیی

 

بیا بیا باران 

شدید می آیی

بیا بیا باران 

مدید می آیی 

بیا بیا باران 

چه خوب می آیی

برای دورانی 

جدید می آیی

 

بیا بیا باران 

لطیف می آیی

برای شمشاد 

نحیف می آیی

بیا بیا باران

که خوب می آیی

برای ایران 

شریف می آیی

 

بیا بیا باران

عزیز می آیی

گهی به رگبار و

تمیز می آیی

بیا بیا باران 

که خوب می آیی 

و گاه هم دیدم

که تیز می آیی

 

بیا بیا باران 

که شاد می آیی 

بیا بیا باران

برای داد می آیی

بیا بیا باران 

که خوب می آیی

برای تذکار ی

به یاد می آیی

کجا می روی ؟:الیاس امیرحسنی


ای دل ودلدار کجامی روی؟
ای تو مرا یار کجا می روی؟
شهد لبت داروی جان پروراست
داروی بیمار کجا می روی؟
داری اگر قصد تفرج کنون
بی من بی کار کجا می روی؟
برسخنت دارم عجیب اشتیاق
هست  مگر عار؟کجا می روی؟
ای تو شب تار مرا روشنی
ای مه عیار کجا می روی؟
بوی تو پیچیده در این کوچه ها
ای گل بی خار کجا می روی
دیدم واین جان من آتش گرفت
شعله به رخسار کجا می روی؟
عشق تو الیاس که مجنون نمود
فتنه ی بیدار کجا می روی ؟

پاسخ ده بر ندایم:برای زلزله زدگان ترکیه و سوریه :الیاس امیرحسنی



قربان گیسوانت پاسخ ده بر ندایم

بابا فدای نامت پاسخ ده بر ندایم

ای نور دیدگانم ای نطق در بیانم

نشنیده ام کلامت پاسخ ده بر ندایم

ای مانده زیر آواردلگیرم و عزادار

کو پس که آن جوابت پاسخ ده بر ندایم

ای گوزلرینده جانیم ای سوزلرین روانیم

گوشم بدان صدایت پاسخ ده بر ندایم

روبم به ناخن آوارجانم خدا نگهدار

چشمم به آن نگاهت پاسخ ده بر ندایم

ای دختر جوانم ای جان و ای توانم

ماندم در انتظارت پاسخ ده بر ندایم

الیاس گور نه اولدی اوتوز مین آدم اولدی

بیرون بیا زجایت پاسخ ده بر ندایم